قصد

مراقبت از سلامت روان در هلند می تواند و باید بهتر باشد. من به طور منظم مراقبت های بهداشت روانی را با V مقایسه می کنم&D یا مسدود کننده; شرکت هایی که بیش از حد درونگرا باقی مانده اند و بیش از حد به پیشنهادات خود متکی بوده اند. در این مورد آنها خیلی کم مشتری مدار بوده اند و در واقع عدم مشتری مداری زوال آنهاست. (V&D) یا نزدیک به عذاب (بلوک ها) تبدیل شود.

بهبود مراقبت از سلامت روان مستلزم روش جدیدی برای سازماندهی مراقبت در اطراف مشتری است. این نیاز به یک چرخش پیچیده دارد که باید در سطوح و سطوح مختلف اجرا شود, از سطح مراقب فردی گرفته تا بخش ها- در سطح نگرانی, از سطح اجتماعی تا حوزه خاص مراقبت های بهداشتی.

رویکرد

این رویکرد این بود که با یک تیم بررسی شود که آیا امکان راه‌اندازی یک سازمان کوچک‌تر در بخش مراقبت‌های بهداشت روانی وجود دارد که در تمام رشته‌ها و سلول‌ها کاملاً مشتری مدار باشد.. ما این کار را در قالب یک میدان آزمایشی انجام دادیم, این به تیم فضای رایگانی برای آزمایش ارائه داد.

در ماه می 2016 ما با یک تیم شروع کردیم, شامل 2 متخصصان پرستار, یک پرستار سرپایی, یک روانشناس بالینی, دو روانپزشک و چهار متخصص تجربه. ما توافقاتی در مورد نحوه رسیدگی به آن انجام دادیم. این منجر به چهار اصل شد:

  1. مشتری در پیشرو و کار واقعاً ترمیمی.
  2. سازمان شبکه: مراقبت از سلامت روان برای مدت طولانی یک سنگر درون گرا بوده است. با همکاری بیشتر با جامعه و در همسایگی، مشتری را کمتر به مراقبت های بهداشت روانی وابسته می کنید و گزینه ها را برای مشتری گسترده می کنید..
  3. مراقبت بدون دیوارپوش: ما فکر می کنیم که مراقبت سازمان یافته در GGZ دارای پارتیشن های بسیار زیادی است. برای یک ارجاع دهنده اغلب کاملاً نامشخص است که چگونه می تواند مراجعه کند و همچنین به کجا مراجعه کند. ما مانند یک جعبه سیاه بزرگ برای احزاب خارجی احساس می کنیم.
  4. کار با کارشناسان مجرب به نسبت 1 تا زمان 3. در مراقبت از سلامت روان، در حال حاضر به طور گسترده این باور وجود دارد که کارشناسان به تجربه سومین منبع دانش هستند. کارشناسان با تجربه در حوزه اغلب اجتماعی مراقبت از سلامت روان در حال افزایش هستند.

نتیجه

تجربیات و روند آزمایشگاه زنده مثبت بود, تمایل به تغییر در مراقبت از سلامت روان اکنون به طور گسترده مورد حمایت قرار گرفته است. با وجود این، ادامه آزمایشگاه و اصول زنده و تحقق چرخش مورد نظر در ارائه مراقبت ممکن نبوده است.. امکان عملی کردن نتایج و یافته های آزمایشگاه زنده وجود نداشت.

  1. نتیجه آزمایشگاه زنده این بود که ما بینش ها و درس های ارزشمند زیادی به دست آوردیم:
    برآمدگی‌ها و سیستم‌های داخلی پیچیده‌تر از حد انتظار بودند. ما به پارتیشن های داخلی سرسخت برخورد کردیم; هم در سر مردم, همانطور که در تامین مالی و در بخش- و پارتیشن های سازمانی.
  2. کم کم متوجه شدیم که بعضی چیزها اصلاً کار نمی کنند. عصبانیت و اشک در تیم به وجود آمد زیرا همه ما رویکرد خود را داشتیم. به عنوان مثال، کارشناس تجربه در تیم می خواست در مورد اتفاقات در تیم بحث کند, در حالی که ما در واقع می خواستیم این کار را با مشتری به جای این کار انجام دهیم. قبل از مشتری.
  3. ما با مشتری جدا از محیط او رفتار نمی کنیم, اما در عمل این امر دشوار بود زیرا معلوم شد که بسیاری از مراجعین ارتباط خود را با خانواده و جامعه از دست داده اند. چون مکان ثابتی نداشتیم, اما ما به عنوان یک تیم از یک مرکز اجتماعی همدیگر را از دست دادیم.
  4. تغییر به زمان و توجه نیاز دارد و جسارت و جرات زیادی می خواهد.
  5. ما متوجه شدیم که اغلب به دلیل قضاوت پزشکی که از حوزه خود داریم، از نظر خود محدود شده ایم. در نتیجه، ما همیشه نمی توانستیم با رویکردی باز و کنجکاو به مشتریان کمک کنیم. با آگاهی از این موضوع، ما بیش از پیش به سمت یک گفتگوی باز رشد کرده ایم.
  6. با نقطه شروع شروع کردیم; مشتری در پیشرو, اما در واقع ما هنوز مرتباً در سیستم نگاه خودمان گیر کرده بودیم, فکر کن و انجام بده. ما راه حل گرا فکر می کنیم و بنابراین همیشه با توجه کامل گوش نمی دهیم. ما همچنان نسبت به مشتری احساس مسئولیت می کردیم, در نتیجه ما به طور هماهنگ به دادن جهت به مشتری ادامه ندادیم.

کلاس ها

مهمترین درس این بود که تغییرات و تعدیل های کوچک در سطح خط مشی و سازمانی برای دستیابی به تغییرات مورد نظر در مراقبت های بهداشتی کافی نیست.. این امر مستلزم یک تغییر گسترده و یک سازمان مراقبتی جدید بود.

علاوه بر این، مهم است که به شروع یک پروژه یا آزمایش در مقیاس کوچک بیشتر نگاه کنید و به دقت در مورد هدف نهایی فکر کنید., چگونه می خواهید به آن دست یابید و آنچه در ادامه می آید. نمی‌توانستم از قبل تخمین بزنم که آزمایشگاه زنده موفقیت آمیز خواهد بود و همچنین روشی که در آن به موفقیت رسید کاملاً با آنچه ما در سازمان انجام می‌دادیم مغایرت داشت.. از این نظر، میدان آزمایش موفق بود و در عین حال شکست خورد. دفعه بعد، قبل از شروع، به صورت داخلی بحث می‌کنم که چه حمایتی در سازمان وجود دارد تا واقعاً کارها از نظر ساختاری متفاوت انجام شود.. یا به عبارت دیگر, من باید بهتر هماهنگ می کردم که آزمایشگاه زنده چه انتظاراتی را با هیئت مدیره دارد و آیا در صورت موفقیت آمیز بودن، تمایلی برای مقابله با پیامدهای گسترده برای سازمان وجود داشت یا خیر..

نام: نیل شوتن
سازمان: مراقبت از سلامت روان در Geest Amsterdam

چرا شکست یک گزینه است…

برای کارگاه یا سخنرانی با ما تماس بگیرید

یا با پل ایسک تماس بگیرید +31 6 54 62 61 60 / باس رویسنارس +31 6 14 21 33 47