مسیر عمل:

در ظاهر همه چیز عالی به نظر می رسید: یک شغل خوب در یک شرکت خوب, یک دوست دختر, پدر و مادر دوست داشتنی, خانواده و تعداد کافی دوستان. تصویری که من اغلب آن را در ذهنم تصور می کردم. شاید کمی مادی و سطحی, اما اینگونه بود که محیط اجتماعی من ناخواسته مرا شکل داده بود.
تنها مشکل کوچک این بود… من از زندگیم ناراضی بودم. احساس آزادی ام از بین رفته بود. ناپدید شده بود, بدون اطلاع من خراب شد. نتوانستم آن احساس را برگردانم. من می خواستم شرکت را ترک کنم, شکستن با گذشته, برای توقف قطار فراری که زندگی من بود. نویسنده شدن, برای رفتن به ایتالیا و چیدن زیتون: هر کاری انجام دهد!
خوشبختانه مشاور منابع انسانی من راه حل را با صحبت کردن من با یک مربی پیدا کرد. وقتی مربی ام را دیدم به اوج درگیری داخلی ام رسیده بودم.

نتیجه:

خودم را از صفر بشناسم و بفهمم زندگیم در چه زمینه ای بوده است: آزاد بودن. برای شخص دیگری این می توانست به راحتی یک حرفه باشکوه باشد, پدر شدن, یا نوشتن کتاب. برای من این رایگان بودن بود. ده سال پیش هرگز انتظار چنین چیزی را نداشتم. بالاخره دنبال قلبم می رفتم!

درس:

نقطه قوت مربی من این است که به من اجازه داد خودم این سفر را انجام دهم, این بدان معناست که من هنوز هم می توانم هر روز از چیزهایی که در یک درس خاص یاد گرفتیم استفاده کنم. شکست من به یک تجربه درخشان تبدیل شد, با یک نتیجه دوست داشتنی.

او همچنین به من آموخت که واقعاً به جای گوش دادن به آنچه که محیط اجتماعی ام مرا به سمت آن سوق می دهد، از قلبم پیروی کنم. سفر مربیگری من یکی از معدود اتفاقاتی بود که زندگی من را تغییر داد. چرا? من دوباره آزادم! انرژی ام را به دست آورده ام و از زندگی لذت می برم.

از آن زمان به بعد با انرژی و لذت فراوان به سر کار برگشتم و از شغلی لذت بردم که می توانم از آزادی و ثروت خود حداکثر بهره را ببرم.. همه اینها هنوز با همان شرکت است!

به علاوه:
بعداً وقتی پیر و خاکستری شدم, امیدوارم زندگی پرباری داشته باشم. ثروتمند به تمام معنا: از نظر احساسی, از نظر جسمی در سلامت کامل, و با بسیاری از عزیزان اطرافم. و بله, همچنین با تمکن مالی کافی که بتوانم در هر صورت بخشی از آرزوهایم را برآورده کنم. از شانس من, من برای چیزی که برایم عزیزتر است به پول زیادی نیاز ندارم: تا در افکارم آزاد باشم. این "چیز" من است – تا با افکارم آزاد باشم, تا بتوانیم در مورد مکان های دور رویاپردازی کنیم, اختراعات جدید و دنیای بهتر.

منتشر شده توسط:
جاسپر رز

دیگر شکست های درخشان

موزه محصولات شکست خورده

رابرت مکمث - یک حرفه ای بازاریابی - در نظر گرفته شده برای جمع آوری یک کتابخانه مرجع از محصولات مصرفی. در دهه 1960 او شروع به خرید و حفظ نمونه ای از هر یک کرد [...]

سینکلر ZX80, اولین کامپیوتر خانگی مقرون به صرفه

مسیر عمل: مخترع کلایو سینکلر، هدف خود را توسعه و عرضه اولین کامپیوتر خانگی واقعاً مقرون به صرفه در بازار قرار داد.: قرار بود کاربر پسند باشد, فشرده - جمع و جور, و قادر به مقاومت در برابر قهوه است [...]

چرا شکست یک گزینه است..

برای سخنرانی ها و دوره ها با ما تماس بگیرید

یا با پل ایسک تماس بگیرید +31 6 54 62 61 60 / باس رویسنارس +31 6 14 21 33 47